دیالکتیک حقیقت و شیء در فلسفه‌ی هایدگر

Authors

  • سیّد جمال سامع کارشناس ارشد فلسفه دانشگاه اصفهان
  • محمّدجواد صافیان دانشیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان
Abstract:

حقیقت، پرسش‌برانگیزترین مسألة فلسفی است که اندیشة فیلسوفان را همواره به خود جلب‌کرده‌است. مارتین هایدگر با تعریف حقیقت به نامستوری (الثیا)، حقیقت را از معیار سنجش صدق و کذب ‌گزاره خارج کرده و به آن جایگاهی هستی‎شناسانه بخشیده‌است. در این مقاله ارتباط میان حقیقت و شیء در فلسفة هایدگر بررسی‌ می‏شود و استدلال ‌می‏شود که نگاه هایدگر به هستی‏های ابزاری تأثیر قاطعی بر حقیقت‌اندیشی وی داشته‌است. تفسیر ما از ارتباط حقیقت و شیء در فلسفة هایدگر متمرکز بر روی بند 44 وجود و زمان است. این بند اوّلین جایی است که هایدگر مسألة حقیقت را به صورت جدّی مطرح ‌می‏کند. در عنوان مقاله از واژة دیالکتیک استفاده ‌شده‌است که به نظر می‌رسد مناسب‏ترین واژه برای بیان ارتباط دوجانبه میان دو موضوع است. بنابراین دیالکتیک حقیقت و شیء، افق سنجش و ارزیابی حقیقت است که از منظر هستی‏شناسی پیش‌دستی و هستی‏شناسی تودستی واکاوی شده‌است. این دو گونه هستی‎شناسی ناظر بر دو نحوة تقرّب و نزدیکی ما با اشیای درون‌جهانی است. هدف مقاله نشان‌دادن پیوند میان این دوگونه هستی‏شناسی و حقیقت‏اندیشی است.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

دیالکتیک حقیقت و شیء در فلسفه ی هایدگر

حقیقت، پرسش برانگیزترین مسأله فلسفی است که اندیشه فیلسوفان را همواره به خود جلب کرده است. مارتین هایدگر با تعریف حقیقت به نامستوری (الثیا)، حقیقت را از معیار سنجش صدق و کذب گزاره خارج کرده و به آن جایگاهی هستی‎شناسانه بخشیده است. در این مقاله ارتباط میان حقیقت و شیء در فلسفه هایدگر بررسی می‏شود و استدلال می‏شود که نگاه هایدگر به هستی‏های ابزاری تأثیر قاطعی بر حقیقت اندیشی وی داشته است. تفسیر ما...

full text

هایدگر و گادامر: دو رویکرد به مفهوم حقیقت نزد افلاطون

حقیقت در فلسفة هایدگر، یکی از مضامین اساسی است. وی از آغاز اندیشة خویش کوشید مفهوم بنیادی‌تری از حقیقت عرضه کند و در طول فعالیت فلسفی خویش رویه‌های گوناگونی در این خصوص در پیش گرفت. با وجود این هرگز از این بصیرت اساسی خویش دست نکشید که حقیقت ἀλήθεια است؛ یعنی کشاکش میان پوشیدگی و آشکارگی. به‌علاوه، هایدگر معتقد است در فلسفة افلاطون، تحولی در ذات حقیقت پدید آمده، به‌طوری که حقیقت به «درستی» مبدل...

full text

تحلیل رابطه دوجانبه‌ی تاویل ساختارشکنانه حقیقت اندیشی افلاطون و تاریخ حقیقت نزد هایدگر

حقیقت از کلیدی ترین مفاهیم فلسفه‌ی هایدگر است به طوری که بخش عمده آثار هایدگر را می‌توان در پرتوی این مفهوم کلیدی تفسیر کرد. پژوهش بر عهده خود می‌نهد تا بر تمرکز بر روی کتاب‌های آموزه افلاطون در باب حقیقت و ذات حقیقت تصویری روشن از ساختارشکنی تاریخ حقیقت نزد هایدگر ارایه دهد. ادعای اصلی هایدگر در این دو کتاب این است که مجال یافتن اعاده حقیقت در معنای نامستوری مستلزم شناسایی دقیق انحراف حقیقت در...

full text

تحلیل ماهیت حقیقت از دیدگاه هایدگر

چکیده: تمامی فیلسوفان به دنبال این بوده اند که حقیقت به چه معنا است اینکه حقیقت در زندگی چه طور معنا می شود هایدگر به فیلسوفان بعد از سقراط انتقاد کرده است . زیرا که آنها حقیقت را انطباق ذهن و عین می دانستند در حالیکه هایدگر حقیقت را دازاین می داند حقیقت را گشودگی و آشکارگی می داند او معتقد است که دازاین آشکار است ظهور دارد و وجودش ناپوشیده می باشد. حقیقت بودن دازاین معنا ندارد دازاین در حقی...

تطبیق آیۀ «لیس کمثله شیء» با حقیقت محمدیه از منظر اسما و صفات الهی

اسما و صفات الهی، و مظاهر آن در سه بعد معناشناختی، وجودشناختی، و انسان‌شناختی، یکی از مهم‌ترین مباحث عرفان نظری است. در آیات قرآن و روایات نیز از اسما و صفات الهی به عنوان روش تشبیهی ـ تنزیهی شناخت حضرت باری‌تعالی یاد شده است و پژوهش‌گران همواره تلاش کرده‌اند رابطه و نسبت میان ذات و اسما و صفات الهی را تبیین کنند. در این ره‌گذر آیة «لیس کمثله شیء» از محکمات قرآنی به اسمی از اسمای قدوسی و سلبی ا...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 5  issue 15

pages  147- 177

publication date 2015-11-22

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023